قرار قلب های ما به قلم نصیبه رمضانی
پارت ده
زمان ارسال : ۳۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 5 دقیقه
بماند که صدای داد و فریادش همه را آنجا کشانده بود و وقتی عکس های ارسالی را دید از شدت شوکه شدن تکیه زد به ستون و با صدای بلندی گفت:
_ یا خدا.. این کیه؟....که رفته دنبال یه پرونده... که خودمم یادم نمیاد...
تصویرهای گوشی دستش را د ...
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
Aa
00داستانتون متفاوته ممنون 🙏👏🌹